هدف ما معرفی موسیقی جدی و هنری ایران است
به گزارش همشهریآنلاین در این برنامه که در شامگاه یک روز بارانی (یکشنبه 29 آبان)در غیاب دو مهمان اصلی برنامه برگراز شد، سید عباس سجادی مدیریت موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به جایگاه آمد و درباره مجموعهبرنامههای نقد نغمه گفت: هدف این برنامهها معرفی ونقد آثار جدی و هنری در زمینه موسیقی ایران است و ما امیدوار هستیم بتوانیم در این دور جدید که با 2 سال وقفه آغاز شده است عدد این نشست ها را به 30 و بالاتر از آن برسانیم.
مدیر موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در ادامه افزود: زمانی که این برنامه آغاز شده بود به شهادت اهالی موسیقی هیچ برنامه نقدی در کشورمان در حوزه موسیقی وجود نداشت. اما امروز که اینجا جمع شده ایم با این برنامه، 3 برنامه نقد موسیقی در حال برگزاری است. این 3 برنامه عبارتند از برنامه نقد شهر کتاب، برنامه نقد فرهنگسرای ارسباران و برنامه نقد نغه که امشب در حال برگزاری است.
وی همچنین تصریح کرد: هنر سفارش جامعه است و اگر امروز شاهد برگزاری 3 برنامه نقد موسیقی هستیم مطمئن باشید که این حتما نیاز جامعه است و نشان میدهد که جامعه موسیقی در کلیت آن علاقهمند است که نگاهی عمیقتر به برخی تولیدات و آثاری بیندازد که در طول سال به بازار موسیقی عرضه میشود.
سجادی با دعوت از اهل موسیقی به مشارکت و حضور در این برنامهها ،از آنها خواست که انتقادات و پیشنهاداتشان را درباره این برنامه در میان بگذارند تا کمکی شود به ارتقای کیفی و کمی آن.
وی در پایان گفت من با رها گفتهام که فرهنگسراها و تالارهای آن باید جای هنرمندان باشدو اگر این نباشد، تفاوتی با یک سوله و انبار ندارد به این دلیل امیدواریم روند خوبی در این نشست ها دنبال شود و ما نیز در شهرداری تهران خود را خدمتگذار شما هنرمندان می دانیم.
بعد از سخنان سجادی سید ابوالحسن مختاباد به عنوان کارشناس مجری به توضیح چرایی نیامدن دو مهمان اصلی این نشست پرداخت و گفت که به رغم هماهنگیهای به عمل آمده از قبل متاسفانه دوستان خلف وعده کردند.
بر اساس این گزارش قرار بود داریوش پیرنیاکان، و رامبد صدیف به توضیح و ارزیابی و نقد این اثر بپردازند که مختاباد درباره رایزنیهایش تا آخرین لحظه با این دو هنرمند گفت:قرار بود ما برای نقد ردیف آوازی رضوی سروستانی در خدمت آقایان صدیف رامبد و داریوش پیرنیاکان باشیم اما متاسفانه با وجود هماهنگی هایی که انجام شده بود این دو آنقدر دیر انصراف خود را از آمدن به برنامه اعلام کردند که ما واقعا برای اطلاع رسانی و این که برنامه را به نوبت دیگری موکول کنیم کاری از دستمان بر نمی آمد.
خاطرهای جالب از مرحوم بدیعزاده
کارشناس مجری برنامه ادامه داد: صبح امروز آقای داریوش پیرنیاکان تماس گرفت و گفت دچار چنان سرماخوردگی شدیدی شده که نمیتواند در این جلسه حاضر شود. اما در کمال تعجب خبردار شدیم ایشان امروز بعد از ظهر برای شرکت در جلسه دیگری به خانه موسیقی رفته است. آقای صدیف نیز با وجود تماس های متعدد ما گوشی خود را پاسخ نمی داد و در نهایت نیز به این بهانه که شاید که اسم اش در بروشور آلبوم نیامده از آمدن به برنامه ای که برای برگزاری آن اطلاع رسانی و هماهنگی شده سر باز زد.این درحالی است که به استاد صدیف گفتیم که بروشور یک متن مرجع نیست که لزوما اگر نام کسی نباشد از آن دلخور شود و کار به لغو قول و قرارها بینجامد، شاید اگر نام شما در مدخلی به نام آواز ایرانی حذف میشد، طبیعی است که ویراستار آن دانشنامه باید مواخذه میشد.اما بروشور یک آلبوم متن مرجعی نیست و نباید سبب عدم حضور شود.
این روزنامه نگار همچنین تصریح کرد: چند سال قبل یکی از دوستان میگفت شما قبل از اینکه جلسات نقد آلبومهای موسیقی را برگزار کنید می بایست به نقد حوزه های دیگری مانند اخلاقیات و سلوک و رفتار و نحوه ارتباطات هنرمندان موسیقی با یکدیگر میپرداختید چون ما بیش از همه در این دوره و زمانه نیازمند نقد اخلاقی هنرمندان و اهل فرهنگ هستیم که در خلوت چیزی میگویند و رفتاری دارند و در جلوت جلوه و جلایی دیگر از رفتار خود را بروز میدهند.
مختاباد به خاطرهای از مرحوم بدیعزاده در کتاب خاطراتش اشاره کرد و افزود:مرحوم بدیعزاده در کتاب خاطراتش که با ویراستاری آقای میرعلینقی از سوی نشر نیمنتشر شد، می نویسد ما هنرمندان شرایط جالبی نداریم و خلوت ما با رفتارهای بیرونیمان تفاوت دارد. برای مثال من نزد آقای کسایی می رویم و دو نفری از تجویدی بد می گوییم؛ بعد نزد تجویدی می رویم و سه نفری از بنان بد می گوییم؛ بعد نزد بنان می رویم و چهار نفری از بهاری بد می گوییم.
مختاباد گفت: انتخاب رفتن و یا نرفتن به یک جلسه حق طبیعی برای هر انسانی است. اما زمانی که قراری گذاشته می شود برای نیامدن و وفا نکردن به قول و قرارها می بایست بهانه های درست تری داشت و حداقل به گونهای رفتار کرد که جامعه و مخاطبان بتوانند آن را باور کنند.
رضوی سروستانی بهترین گزینه برای اجرای ردیف های آوازی
در ادامه برنامه به پیشنهاد برگزارکنندگان برنامه قرار شد از میان اهالی موسیقی که در سالن هستند هوشنگ کامکار، مهدی آذرسینا، محمدعلی چاووشی(مدیر نشر مشکات) و بهزاد فروهری پشت تریبون قرار بگیرند و درباره موضوع برنامه صحبت کنند.
محمدعلی چاووشی به عنوان ناشر مجموعه ردیف آوازی رضوی سروستانی به روی سن رفت و همزمان گوشه مخالف از دستگاه چهارگاه برای حاضران در سالن پخش شد.
مدیر نشرهم در تایید سخنان مجری درباره عدم حضور مهمانان گفت: ما متاسفانه با فقر اخلاقی و حرفه ای روبرو هستیم؛ خواسته ها و رفتارهایمان با یکدیگر تضاد بسیار آشکاری دارد که اجازه نمی دهد به یکدیگر کمک کنیم. تا وقتی اینگونه مناسبات و هنرمندان را داریم که به دنبال همسویی و هم افزایی نیستند در مقابل این موسیقی که از هر سویی بر آن سنگ می بارد نمی توانیم گامی برداریم.
در ادامه کارشناس مجری برنامه با طرح سئوالی درباره نحوه آماده سازی مجموعه «ردیف آوازی موسیقی ملی ایران» گفت: شما بر چه مبنایی مرحوم رضوی سروستانی را برای اجرای ردیفهای آقای برومند انتخاب کردید؟ به هر حال آقای برومند به غیر از رضوی سروستانی شاگردان دیگری چون اکبر گلپایگانی و محمدرضا شجریان و چند نفر دیگر را نیز داشت که حتی آقای گلپایگانی گفتهاند که 14 سال نزد مرحوم برومند تلمذ کردهاند در حالی که مرحوم رضوی 10 یا 11 سال خدمت آقای برومند بودند.
چاووشی نیز در ادامه گفت: قبل از پاسخ به این سئوال باید بگویم آقای صدیف از جمله ای که من در بروشور این آلبوم نوشته بودم رنجیده است. من نوشته بودم"از کسانی که در این مجموعه ما را یاری کردند مانند استاد شجریان و زنده یاد پرویز مشکاتیان و دیگر بزرگان که سخن خلافی نگفتهام، من از این آقایان مشورت گرفته بودم برای این که چه کسی را انتشار دهم و طبیعی بود که نام افرادی که در این مسیر به من مشورت دادند را بیاورم و از آقای صدیف در این زمینه مشورتی نگرفته بودم و این به معنای بیاعتنایی به جایگاه شایسته ایشان در موسیقی آوازی ایران نیست.
وی افزود: ما دو مجموعه ردیف یکی متعلق به محمود کریمی و دیگری از عبدالله خان دوامی داشتیم. وقتی روایت کریمی را که بدون ساز ضبط شده ست گوش میدادم برایم خسته کننده بود؛ ضمن اینکه در یادگیری نیز تاثیر کمتری داشت. بعدها به این فکر افتادم چرا ردیف های آوازی همراه با جواب آواز نباید منتشر شود؟
آقای طلایی شایستهترین فرد برای روایت ردیف
مدیر نشر مشکات تصریح کرد: برای ضبط چنین کاری ابتدا به استاد محمد رضا شجریان این پیشنهاد را ارائه کردم؛ اما ایشان نزدیک دو سال مدام می گفت تا ببینم چه می شود. در نهایت نیز گفت اکثر اینها را من در آثارم خواندهام. این بود که با دو دوست خانوادگیام یعنی آقای نوربخش و آقای علی شکوهی مشورت کردم که هر دو آقای رضوی سروستانی را پیشنهاد کردند. ضمن اینکه وقتی از آقای شجریان نظر خواستم ایشان هم رضوی سروستانی را پیشنهاد کرد.
چاووشی ادامه داد: این ماجرا به سال 67 باز می گردد. در آن زمان آقای رضوی سروستانی در شیراز اقامت داشت و در انزوا و یاس مطلق به سر می برد. وقتی من برای این کار به سراغ او رفتم بسیار تعجب کرد. از آنجا که در تهران مکانی برای اقامت نداشت پس از مذاکراتی، دکتر پورنجاتی که یکی از مدیران صدا و سیما بود مکانی را برای رضوی سروستانی فراهم کرد و این ماجرا آغازی دوباره برای احیای زندگی هنری رضوی سروستانی بود.
وی همچنین تاکید کرد: برای جواب آواز با آقای ذوالفنون صحبت کردیم و نیمی از دستگاه شور را نیز ضبط کردیم؛ منتهی همانگونه که در تلخ نوشته کتاب خاطرات بدیع زاده آمده است رابطه ها خوب نبود و این همکاری ادامه پیدا نکرد. بعدها که استاد داریوش طلایی به ایران بازگشت سراغ او رفتم و توافقات لازم برای این کار حاصل شد. این نکته را هم اضافه کنم که از نظر من و بسیاری از اهالی موسیقی آقای طلایی شایستهترین فرد برای روایت ردیف به شمار میرفت و برای من هم مهم بود که این کار را آقای طلایی جواب آواز بدهند. البته قصه هایی نیز در میان کار روی داد که دوست ندارم به آنها اشاره کنم.
مدیر نشر مشکات افزود: یک ماه پیش از درگذشت آقای رضوی سروستانی بود که هنرمند گرانقدر و با اخلاق آقای داوود گنجهای واسطه شد تا دیداری بین من و آقای سروستانی انجام شود. آقای سروستانی در این دیدار از من حلالیت خواست و گفت که در بیمارستان مرگ را به چشم دیده. من هم گفتم اختیار دارید و این آخرین وداع دریغ انگیزمان بود.
این ناشر گفت: درست است که آقای گلپایگانی حدود 14 سال شاگرد آقای برومند بوده اما رضوی در خلوت برومند راه داشت و همراه او بود. از این رو گمان می کنم انتخاب رضوی سروستانی انتخاب مناسبی برای این کار بوده است.
در ادامه برنامه قطعه کرد بیات پخش شد، قطعهای که از قرار نخستین گوشه ضبط شده در این آلبوم به شمار میرفت. سپس هوشنگ کامکار، مهدی آذرسینا و فروهری نیز به روی سن رفتند تا درباره موضوع برنامه به اظهار نظر بپردازند.
تلفیق شعر در آواز مورد توجه اهالی موسیقی قرار نگرفته است
آذرسینا ضمن اشاره به سابقه آشناییاش با مرحوم سروستانی گفت: من از سال 50 در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت می کردم و وقتی برای ادامه فعالیت به تبریز رفتم چند قطعه مختلف ساختم. برای انتخاب خواننده در سال 53 به مرکز حفظ و اشاعه تهران تماس گرفتم که در نهایت مرحوم رضوی سروستانی را به من معرفی کردند و ما کارها با ایشان ضبط کردیم.ضمن آنکه من به دلیل دوستی نزدیکی که با مرحوم حسین منزوی داشتم ، شعر معروف «در به سماع آمده است از خبر آمدنت» را رویش آهنگی گذاشتم که مرحوم رضوی آن را در سهگاه خواندند.
این کمانچه نواز در ادامه افزود: در آن سال ها که 90 درصد برنامه های رادیو رو به اضمحلال بود دو نفر در رادیو آوازهای جدی می خواندند؛ یکی آقای شجریان و دیگر نیز رضوی سروستانی بود.
آذرسینا همچنین گفت: من متاسفانه تنها بخشهایی از این ردیفهای آوازی را شنیده ام که در اینجا پخش شد. مسئله ای که من روی آن تاکید دارم موضوع تلفیق شعر و موسیقی است. این تلفیق بیشتر در تصانیف جدی گرفته شده و این در حالی است که من اعتقاد دارم در تلفیق موسیقی آوازی و شعر توجه کمتری اتفاق افتاده است.
این موسیقیدان همچنین تصریح کرد: در چهارگاهی که امشب شنیدیم به گمانم تلفیق درستی صورت نگرفته بود. به این معنا که محتوای شعر با روح دستگاه چهارگاه همخوانی نداشت. شعر «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد» برای چهارگاه مناسب نیست حتی اگر اساتیدی چون طاهرزاده نیز چنین شعری را بر روی چهارگاه خوانده باشد دلیل نمیشود که ما اشتباه او را تکرار کنیم. هر کدام از دستگاه ها و آوازهای موسیقی ردیف دستگاهی حال و هوای خاص خودش را دارد که اشعار نیز می بایست متناسب با آن انتخاب شود. فرصت الدوله شیرازی در کتابی به طور مفصل در مورد این حال و هوا و تناسب ها بحث کرده است که میتوان به آن نیز رجوع کرد.
وی ادامه داد: خود آقای صدیف آوازی در چهارگاه دارد که من شاید هزار مرتبه آن را گوش کرده باشم. در آن نیز البته درآمد را با"سحرم دولت بیدار به بالین آمد" آغاز کرده که به نظرم انتخاب درستی برای آن حال و هوا نیست. اما در گوشه مخالف با اجرای"رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار" اجرای فوق العاده و متناسب با شعر را از صدیف می بینیم که واقعا عالی است.
چاووشی که دستی هم در شعر دارد درباره انتقاد مطرح شده توسط آقای آذرسینا گفت:هر دوی این اشعار در یک وزن هستند و بنا بر این نمیتوان از نظر وزنی شعری را بر دیگری برتری داد، از نظر محتوایی هم تقریبا تفاوت چندانی بین این دو شعر در مضمونی که به آن پرداخته است، وجود ندارد، ضمن آنکه آقای رضوی در منطقهای به دنیا آمد و بالید که فرهنگ آن تغزلی و عاشقانه است با وجود شاعرانی چون سعدی و حافظ، در حالی که آقای صدیف در مکتب و مکانی برآمدهاند که روحیه حماسی در آن موج میزند.
تنها یک تن نزد مرحوم دوامی ردیف را کار کرده است
هوشنگ کامکار دیگر هنرمندی بود که با طرح این نکته که به نظر میرسد صدای ضبط شده با نواخته تار چندان هماهنگ نیست گفت: در مورد کیفیت مجموعه ردیف آوازی به نظر میرسد خواننده و نوازنده به طور جداگانه به اجرا پرداختهاند. در واقع صدای تار با صدای خواننده همخوانی ندارد. ضمن اینکه کیفیت صدایی اثر نیز به نظرم خشک و نامناسب است.
چاووشی در پاسخ به این انتقاد هوشنگ کامکار گفت: اینگونه که شما می گویید نیست. هر دو هنرمند در هنگام ضبط در کنار یکدیگر بوده اند و اگر به دقت به این اثر گوش کنید این مسئله مشهود است.
در ادامه قطعه بیداد برای حاضران پخش شد که مجددا هوشنگ کامکار گفته خود را تکرار کرد و گفت: دوباره تاکید می کنم به نظر من تار و خواننده به طور جداگانه به اجرا پرداخته اند.
این موسیقیدان همچنین تصریح کرد: بهتر بود در این جلسه به مقایسه ردیف های آوازی در ایران میپرداختید و این گونه ما میتوانستیم دریابیم که به فرض مرحوم رضوی سروستانی تا چه اندازه به اصل ردیف وفادار ماندهاند. ردیف مطلب کلاسه شدهای است و کسی نمیتواند آن را تغییر بدهد. به نظر من ردیف چهارچوب خشک و استاندارد شده است که نمی توان پا را از آن فراتر گذاشت.
وی افزود: شاید بتوان بر اساس ردیف به بداهه نوازی پرداخت؛ اما نمی توان ردیف متفاوتی اجرا کرد.
مجری برنامه در این بخش از سخنان آقای کامکار به طرح این مسئله پرداخت که میتوان به ردیف از منظری متفاوتتر نگاه کرد که چارچوب آن حفظ شود،اما با دادن فراز و فرود یا دینامیک کار را شنیدنیتر کرد و از حالت کرختی و یکنواختی به در آورد، مثل کاری که استاد حسین علیزاده انجام دادند.
کامکار گفت: من با تمام احترامی که برای آقای علیزاده قائلم و ایشان را از هنرمندان شاخص و خلاق موسیقی ایران میدانم،اما در این زمینه با ایشان اختلاف نظر دارم و معتقدم آقای علیزاده هم اگر قرار بود ردیفی مینواخت باید همان جملات مرحوم برومند را واو به واو تکرار میکرد.
کامکار با اشاره به این که خود او فرزند کسیاست که ردیف را کامل میدانست و خودش هم ردیف را میشناسد به شاگردان اقای دوامی اشاره کرد و گفت که تنها کسی که نزد مرحوم دوامی به صورت کامل ردیف آوازی را کار کرده است، استاد نصرالله ناصحپور بوده است و بقیه ردیف کامل آوازی را نزد مرحوم دوامی کار نکرده اند
او گفت: به نظر من ردیف باید یکی باشد و نباید هر از چند گاهی کسی به ردیفزدن رو بیاورد به نظر این نمی شود که من برخی جملات را بیشتر یا کمتر تکرار کنم و بگویم این ردیف هوشنگ کامکار است.
کامکار در ادامه تصریح کرد: به نظر من میان ردیف های موجود مطلقا هیچ تفاوتی وجود ندارد و اینکاری که در میان نوازندگان باب شده که هر کدام یک ردیف منتشر می کنند با جوهر کار ردیف در تضاد است. یک ردیف مبنایی کفایت می کند و نیاز به این همه ردیف های گوناگون نیست.
این آهنگساز ادامه داد: به نظر من حتی همراهی تار در این مجموعه هیچ لزومی نداشته چرا که این اثر یک مجموعه آموزشی محسوب می شود و نیازی به لذت بردن مخاطب ندارد.
وی افزود: زمانی می توانید بگویید گوشه جدیدی اجرا کرده اید که به طور کامل ویژگی هایش متفاوت باشد. وگرنه خود من می توانم در آمد شور را 500 نوع مختلف بخوانم. آقای شجریان شاید نزدیک به هزار درآمد سه گاه خوانده باشد که یکی با دیگری کپی نیستند اما درآمد سه گاه محسوب می شوند. سال ها قبل آقایی در دانشگاه تهران که اسمش را نمی برم مدام می گفت من 3 هزار گوشه از موسیقی ایرانی می شناسم. اینگونه حرف ها از پایه و اساس بی اعتبار است و نمی توان اینگونه با موسیقی برخورد کرد.
نقطهنظرات آقای کامکار درباره ردیف سبب شد تا عبدالحسین دیپیر،از محققین و کارشناسان موسیقی در این زمینه به طرح دیدگاه خود بپردازد. او گفت:ردیف و نواختن ردیف تنها ارائه یک موسیقی نیست،بلکه در سنت موسیقی ایرانی هنگامی که فردی به مرحلهای می رسد که ردیف مینوازد،در واقع دارد به جمع اهل موسیقی اعلام میکند که من در این کار به اجتهاد رسیدهام و ردیفی را با روایت خودش به بازار عرضه میکند.
خسرو عامریفر، مدرس آواز و از شاگردان استاد کریم صالحعظیمی نیز در انتقاد به سخنان آقای کامکار گفت:خود من نزدیک به 20 سال است که درباره گوشههای مهجور موسیقی آوازی ایران تحقیق میکنم و معتقدم که میتوان به این ردیف گوشههایی را اضافه کرد و آن زمان چه میتوان کرد باید هیچ کاری انجام نداد.
دباغ از شاگردان استاد کریم صالح عظیمی هم به برخی شعرخوانی ها و تلفیق شعر و موسیقی توسط اساتید آواز انتقاد کرد. همچنانکه جهانگیر نصری اشرفی(محقق فرهنگ و فولکلور و موسیقی نواحی ایران) نیز به همراه مهران مهرنیا(نوازنده تار و ردیفدان) به طرح دیدگاههای خود در این زمینه پرداختند.
بهزاد فروهری نوازنده نیو ردیفدان نیز در بخش دیگری از این نشست ضمن صحه گذاردن بر سخنان هوشنگ کامکار گفت: کسی که به سراغ ردیف نوازی می رود باید تخصص اصلی و کارش ردیفدانی باشد. اگر آقای محمود کریمی ردیف آوازی منتشر کرده است هیچ گاه مجری نبوده و تنها در کار آموزش ردیف فعالیت می کرده است.
او در پاسخ به این پرسش مجری که اگر این گونه است، خود آقای دوامی که استاد مرحوم کریمی بودند، از ابتدا خواننده بودند و بعد شدند مدرس آواز که فروهری پاسخی به این پرسش نداد اما ادامه داد.
کسی که ردیف می نوازد نباید هیچ گونه دخل و تصرفی در آن انجام بدهد. از این رو من نیز با آقای کامکار موافق هستم.
مهدی آذرسینا نیز با اشاره به گفته های کامکار تصریح کرد: البته من با قسمت زیادی از صحبت های هوشنگ کامکار موافق هستم. مثلا اینکه نمی توان چیزی به ردیف اضافه کرد حرف درستی است. اما آقای کامکار باید به این نکته نیز توجه داشته باشد که اگر ما اجرای بسیار عالی و درجه یکی از ردیف داشته باشیم حرف شان درست است؛ و گرنه آنقدر می بایست ردیف منتشر شود تا به آن کیفیت مطلوب دست پیدا کنیم.
به گزارش همشهریآنلاین، استاد محمدعلی بهمنی(شاعر نامدار معاصر)،بابک خضرایی،مهران مهرنیا،جهانگیرنصری اشرفی، از جمله حاضران در این نشست بودند.
برنامه بعدی نقد و نغمه به نقد و بررسی آلبوم «پوئمسمفونی حلبچه وخرمشهر» اثر هوشنگ کامکار اختصاص دارد که قرار است با حضور آقای کامکار و کیاوش صاحبنسق(منتقد) در ساعت 17 و 30 روز 6 آذر در فرهنگسرای شفق برگزار شود.